❤باتــــــــــــــلاق عشــــــق❤

خدایا ! دلم باز امشب گرفته

بیا تا کمی با تو صحبت کنم

بیا تا دل کوچکم را

خدایا فقط با تو قسمت کنم

 

خدایا ! بیا پشت آن پنجره

که وا می شود رو به سوی دلم

بیا،پرده ها را کناری بزن

که نورت بتابد به روی دلم


خدایا! کمک کن به من

نردبانی بسازم

و با آن بیایم به شهر فرشته

همان شهر دوری که بر سردر آن

کسی اسم رمز شما را نوشته


خدایا! کمک کن

که پروانه شعر من جان بگیرد

کمی هم به فکر دلم باش

مبادا بمیرد


خدایا! دلم را

که هر شب نفس می کشد در هوایت

اگرچه شکسته

شبی می فرستم برایت...

ls9o9d5ffxh2907jv.jpg


تاريخ سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:,سـاعت 18:15 نويسنده ❤mahsa

تیغ روزگار شاهرگ " کلامم " را چنان بریده ، که سکوتم " بند " نمی آید !
http://bia2up.ir/uploads/13559568251.jpg

 

 

 

هميشه ميــ گفتی :

 

هيــچکس بــرايــم " تــــو " نميــ شود

 

نميـــ دانم ايـــن " تــــو " کــهـ بود !!؟

 

مـــن کـــهـ نبودم ، بی شــک

 

 

ديـــــگر هـــــيچ مـــــزه اي دلچســـــب نـــــخواهـــــد بـــــود 

 

مـــــن تـــــمام حــــسّ چـــــشايـــــي ام را روي لـــــبانت جـــــا گذاشـــــتم.... 

 

 

تاريخ دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:,سـاعت 16:56 نويسنده ❤mahsa

شبی ازپشت یک تنهایی نمناک وبارانی

تورا با لهجه ی گل های نیلوفر صدا کردم.

تمام شب برای با طراوات ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم.

پس از یک جستجو ی نقره ای در کوچه های آبی احساس

تورااز بین گل هایی که در تنهایی ام رویید.

ومن با حسرت جدا کردم.

وتو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی.

دلم حیران وسرگردان چشمانی ست رویایی.

ومن تنها برای دیدن زیبایی آن چشم تورادر دشتی از تنهایی

وحسرت رها کردم.

همین بود آخرین حرفت ومن بعد از عبور تلخ وغمگینت.

حریم چشمهایم را به روی اشکی از جنس غروب ساکت

ونارنجی خورشید وا کردم.

نمیدانم چرا رفتم؟

نمی دانم چرا...............

شاید خطا کردم.

وتویی آن که فکر غربت چشمان من باشی.

نمیدانم/تا کی/برای چه

ولی رفتم وبعد از رفتنم باران چه معصومانه میبارید.

نمیدانم چرا؟

شاید به رسم وعادت پروانگی مان

باز برای شادی وخوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت

دعا کردم.......................

 

 

شب  بخیر امشب هم دوستان زحمت کشیدند ناراحتمون کردند ممنون بای

تاريخ سه شنبه 21 شهريور 1391برچسب:,سـاعت 17:22 نويسنده ❤mahsa

یک وقت هایی باید

روی یک تکه کاغذ بنویسی

تـعطیــل است

و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت

باید به خودت استراحت بدهی

دراز بکشی

دست هایت را زیر سرت بگذاری

به آسمان خیره شوی

و بی خیال ســوت بزنی

در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که

پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند

آن وقت با خودت بگویـی

بگذار منتـظـر بمانند

http://bia2up.ir/uploads/13558543651.jpg

تاريخ سه شنبه 21 شهريور 1391برچسب:,سـاعت 16:52 نويسنده ❤mahsa

خیانت واژه ی تلخی ست ، حقیقتی زهرآگین

فرود دشنه، پی در پی ، بر پیکره ی دوستت دارمها

 

 

نه

تو دروغگو نیستی

من حواسم پرت است!

گفته بودی دوستم داری بی اندازه

خوب که فکر می کنم

تازه می فهمم که “بی اندازه” یعنی چه

 

http://bia2up.ir/uploads/13558553491.jpg

بقیه در ادامه مطلبه

 

 


ادامـــه مطـــلـــب
تاريخ سه شنبه 21 شهريور 1391برچسب:,سـاعت 16:42 نويسنده ❤mahsa

دفتر مشق دلم... دلم میخواهد دفتر مشقم را باز کنم و دوباره تمرین کنم الفبای زندگی را! میخواهم خط خطی کنم

تمام آن روزهایی که دل شکستم و دلم را شکستند! دلم میخواهد این بار اگر معلم گفت در دفتر نقاشی تان هر چه

میخواهید بکشید! این بار تنها و تنها نردبانی بکشم به سوی تو...‬

 



 http://bia2up.ir/uploads/13558566971.jpg

تاريخ سه شنبه 21 شهريور 1391برچسب:,سـاعت 16:26 نويسنده ❤mahsa

شتاب مكن

كه ابر بر خانه ات ببارد

و عشق در تكه اي نان گم شود

هرگــز نتــوان

آدمـي را به خانه آورد

آدمي در سقـوط كلمات

سقــوط مي كند

و هنگام كه از زمين برخيزد

كلمات نـارس را

به عابران تعـارف مي كند

آدمي را توانايـي عشق نيـست

در عشق مي شكنــد و مي ميــرد

تاريخ سه شنبه 21 شهريور 1391برچسب:,سـاعت 16:19 نويسنده ❤mahsa

 

هیچ گاه دلت را به روزگار مسپار
که دریایی از نا امیدی است
دلت را به خدا بسپار که دریایی از امید است.....

تاريخ شنبه 11 شهريور 1391برچسب:,سـاعت 19:38 نويسنده ❤mahsa

شده از گریه شود خیس شبی زیر سرت ؟
یا نبینی تو بجز غصه و غم دور و برت ؟
زیر سر خیس شد از گریه و زاری امشب
بجز از غصه و غم هیچ نیامد بر لب
بی تو دیگر شب و روزم همه تلخ است و حزین
روز ها شب بشود زین دل تنها و غمین
هیچکس تاب نیاورد کنارم نفسی
چه حزین است نباشد به بَرَت هیچکسی
من چو افتاده به دریای غمت غوطه ورم
تو همان چوب نجاتی که فتادی به برم
خویش دانم که شوم غرق و دگر بی کفنم
باز بر عشق تو هر چند عبث چنگ زنم
بجز از عشق نخواهم به خدا چیز دگ
ر
گُلِ من بر دل تنها و غریبم بنگر

عکس های عاشقانه

تاريخ جمعه 10 شهريور 1391برچسب:,سـاعت 1:32 نويسنده ❤mahsa

سرت را روي شانه ي دلم بگذاري

حرفها دارد برايت نجوا كند.......

حرفها از جنس سروده هايي كه

در آستانه ي غزل شدن

مرثيه شدند.............

سلام خوبين؟

اميدوارم كه خوب باشين

يه چيزي ..................

اهان يادم اومد

يه سوال.........

هر وقت كه دلتون ميگيره چكار ميكنيد؟

من؟............................................

من خودم ميشينم گريه ميكنم

وآهنگ گوش ميدم..................

شما چي؟

 

عکس های عاشقانه

تاريخ جمعه 10 شهريور 1391برچسب:,سـاعت 1:31 نويسنده ❤mahsa

 

چه سنگین گذشت عصر بارانی ام
گویی نوازش نمی کرد، باران صورتم را
وامروز دوباره شکست
تکه ای از شکسته های قلبم
درآن گوشه ی پاییزی
گریه ام، فریادم، تنها سکوتی بود
تا حرفهایم
در بستری از بغض بخوابند
کاش گفته بودم…
کاش گفته بودم تو روزی بتی بودی
که قلبم ستایشت می کرد
دریغ از گوشه چشمی
که همان، بت شکنم کرد
وامروز…

مفهومی بی رنگ است
گمشده در اعماق تاریک قلبم...

تاريخ جمعه 10 شهريور 1391برچسب:,سـاعت 1:24 نويسنده ❤mahsa

بیا دنیارو با هم تقسیم کنیم:خورشید مال تو

.نورش مال من
 
کوه ها مال تو
ریگاش مال من
دریا مال تو.
چشمه مال من
دنيا مال تو اما تو مال من....
تاريخ دو شنبه 6 شهريور 1391برچسب:,سـاعت 16:6 نويسنده ❤mahsa

خدایـــــــــــــــــــــا

مدعیان رفاقت هر کدام تا نقطه‌ای همراهند.

 عده ای تا مرز منفعت

 عده‌ای تا مرز مال

 عده‌ای تا مرز جان

 عده‌ای تا مرز آبرو

 و همگان تا مرز این جهان

 تنها تویی که همواره می مانی، بمان .بمان .بماااان

دلیل تنهاییم را تازه فهمیدم

 وقتی محبت کردم و تنها شدم،

 وقتی دوست داشتم و تنها ماندم...

تاريخ دو شنبه 6 شهريور 1391برچسب:,سـاعت 16:5 نويسنده ❤mahsa
яima